گیسوش

پیست اسکی.

1394/3/11 10:40
نویسنده : کوثر
159 بازدید
اشتراک گذاری

من و خانواده ام در روز جمعه سال 1393 رفته بودیم پیست اسکی آبعلی من خیلی ذوق  داشتم

وقتی که رسیدیم و از ماشین پیاده شدم سوز سردی می اومد من هم لباس های گرمی پوشیده

بودم بازم خیلی سردم بودمن هی به بابام می گفتم که بریم اسکیت اجاره کنیم بابام هم پول داشت

ولی توی عابر بانکش داشت اونجا هم عابر بانکش دور بودخوبه من 20 تومان پول داشتم البته برای

کودکان 15 تومان و برای بزرگان 30 تومان بود مامانم 30 تومان پول داشت و برای من وبابام دوتا اسکیت

گرفتیم و رفتیم در پیست اسکی. پدرم هی می افتاد زمین من هم تک و توک می افتادم ولی آن روز

بهترین روز زندگیم بود.آرامچشمک

پسندها (2)

نظرات (2)

مامان رويا
11 خرداد 94 10:47
عزيزم خوشحالم كه بهت خوش گذشته اميدوارم هرروزبهترين روززندگيت باشه
مامان نگار
1 تیر 94 9:04
امیدوارم همیشه بهت خوش بگذره
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گیسوش می باشد